بازاریابی

وبلاگ تخصصی بازاریابی و مدیریت بازرگانی

بازاریابی

وبلاگ تخصصی بازاریابی و مدیریت بازرگانی

هر آن چه که به فروش و بازاریابی و مشتری و کسب و کار مربوط باشد در وبلاگ تخصصی بازاریابی می توانید بخوانید و بیاموزید ! (همه چیز رایگان و همیشه در دسترس است)

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۱
  • ۰

رویکرد کتاب «استراتژی مارکتینگ» ریشه در تدوین و اجرای برنامه مارکتینگ دارد. در سراسر کتاب، چارچوب برنامه‏ریزی جامعی براساس توسعه قابلیت‏های مارکتینگ و مزیت رقابتی، طراحی برنامه‏های مارکتینگ یکپارچه و مدیریت روابط بلندمدت با مشتریان ترسیم و تشریح می‌شود. همچنین بر موضوعاتی مانند نیاز به یکپارچگی در فرآیند برنامه‏ریزی استراتژیک، طراحی برنامه‏های مارکتینگ بر اساس اخلاق و مسوولیت اجتماعی، یکپارچه‏سازی و هماهنگی تصمیمات مارکتینگ با دیگر تصمیمات وظایف گوناگون کسب‏وکار به عنوان کلید دستیابی به ماموریت کلان و چشم‏انداز سازمان تاکید شده است. در سراسر کتاب، مثال‏هایی از برنامه‏ریزی و پیاده‏سازی موفق ارائه و چالش‏های پیش روی بنگاه‌ها در زمینه استراتژی مارکتینگ ارائه شده است. مولفان کتاب، استادان برجسته دانشگاه‏های آمریکا هستند و کتابشان را بر پایه اسلوب‏های دانشگاهی تالیف کرده‏اند. این کتاب در شمار درسنامه‏های دانشگاهیِ معتبر است.

یکی از (پاورپوینت) عظیم ترین سرخوردگی‏ها و فرصت‏ها در مارکتینگ تغییر است- مشتریان تغییر می کنند (بازاریابی)، رقبا تغییر می کنند (بازاریابی) و حتی سازمان مارکتینگ‌کننده نیز تغییر می‏کند. استراتژی‏هایی که امروز بسیار موفق هستند فردا به‌کار نخواهند آمد. مشتریان محصولاتی را امروز خریداری خواهند کرد که فردا هیچ علاقه‏ای به آنها نخواهند داشت. اینها بدیهیات مارکتینگ هستند. چالش‏هایی از این دست، گرچه سرخوردگی ایجاد کنند، مارکتینگ را به شدت جالب و ارضاکننده می‏سازند. زندگی به عنوان یک بازاریاب هرگز کسل‏کننده نیست. حقیقت دیگر درباره استراتژی مارکتینگ آن است که مارکتینگ ذاتا مردم‏محور است. استراتژی مارکتینگ درباره افرادی (درون یک سازمان) است که سعی می کنند (بازاریابی) راه‏هایی را بیابند تا از طریق برآورده ساختن نیازها و خواسته‏های دیگر افراد (مشتریان، سهامداران، شرکای کسب‏وکار، جامعه به‌طور عام) و نیز نیازهای خود سازمان، ارزش استثنایی ایجاد کنند. استراتژی مارکتینگ از روان‏شناسی، جامعه‏شناسی و اقتصاد وام می‏گیرد تا نیازها و انگیزه‏های پایه این افراد را بهتر بشناسد- چه آنها مشتریان سازمان باشند (که معمولا حیاتی‏ترین تلقی می‏شوند)، کارکنان آن باشند، یا ذی‌نفعان آن. به‌طور مجمل، استراتژی مارکتینگ در مورد افرادی است که به دیگر افراد خدمت می کنند (بازاریابی).

تغییر مداوم و ماهیت مردم‏محور مارکتینگ تدوین و پیاده‏سازی استراتژی مارکتینگ را وظیفه‏ای چالش‏برانگیز می‏سازد. یک استراتژی کامل که به‌طور کامل نیز اجرا شده است کماکان می‏تواند شکست بخورد. این به آن دلیل روی می‏دهد که قواعد بسیار اندکی برای انجام مارکتینگ در وضعیت‏های معین وجود دارند. گاهی ممکن است یک سازمان با وجود برخورداری از یک استراتژی بد یا اجرای بسیار بد، شانس بیاورد و موفق شود. فقدان قواعد مشخص و دورنمای اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، رقابتی، فناورانه، و سیاسی- قانونی دائما در حال تغییر، استراتژی مارکتینگ را موضوعی بی‏اندازه جذاب می‏سازد. بیشتر تغییراتی که بازاریابان در 20 سال گذشته با آنها مواجه شده‏اند به تکامل تدریجی شیوه‏های عمل مارکتینگ و کسب‏وکار در جامعه امروز مربوط می‏شوند. یکی از پایه‏ای‌ترین تغییرات تقاضای فزاینده مشتریان است. امروز، مشتریان انتظارات بسیار بالایی در مورد موضوعات پایه مانند کیفیت، عملکرد، قیمت و در دسترس بودن دارند. مشتریان آمریکایی به‌ویژه اشتیاقی برای خشنودی آنی دارند که بازاریابان تلاش می کنند (بازاریابی) آن را برآورده سازند. برخی شواهد مبین آنند که بازاریابان نتوانسته‏اند از پس این چالش بر بیایند. شاخص آمریکایی رضایت مشتری، که در مرکز ملی پژوهش کیفیت در دانشگاه میشیگان محاسبه می‏شود، نشان می‏دهد که رضایت مشتری از زمان نخستین محاسبه مرکز در 1994 فقط اخیرا بهبود یافته است. برخی صنایع مانند خطوط هوایی متحمل افت شدید در رضایت مشتری شده‏اند. رضایت در دیگر صنایع، مانند صنعت خودرو و نوشابه‏ها، نسبتا بالا و ثابت مانده است.

کاهش رضایت، دلایلی دارد. یک دلیل آنکه، مشتریان نسبت به نسل‏های پیشین وفاداری کمتری به برند دارند. مشتریان امروزی به شدت به قیمت حساس هستند، به‌ویژه در بازارهای بی‏تمایز شده که محصولات فاقد هرگونه وسیله واقعی برای متمایز ساختن خود هستند. در نتیجه، مشتریان مستمرا در جست‌وجوی بهترین ارزشند و تلاش خود را به‌کار می‏گیرند تا قیمت‏ها را در میان گزینه‏های رقیب مورد مقایسه قرار دهند. مشتریان همچنین به کسب‏وکارها به‌طور عام بدگمان هستند و چندان به بازاریابان اعتماد ندارند. به‌طور خلاصه، مشتریان امروزی نه تنها قدرت بیشتری دارند، بلکه گرایش‏های بیشتری هم دارند. این ترکیب آنها را تبدیل به نیروی قابل‏توجه در توسعه استراتژی مارکتینگ معاصر می‏سازد. بازاریابان همچنین وادار به انطباق با دگرگونی در بازارها و رقابت شده‏اند. از جنبه چرخه عمر، بیشتر محصولات امروز در بازارهای بالغ رقابت می کنند (بازاریابی). بسیاری از شرکت‌ها نیز در بازارهایی رقابت می کنند (بازاریابی) که محصولات عرضه‏شده به‌دلیل فقدان تمایز (برای مثال، مشتریان عرضه‏های رقیب را الزاما مشابه هم تصور می کنند (بازاریابی)) بدون وجوه مشخصه خاص شده‏اند. برخی مثال‏ها شامل خطوط هوایی، خدمات تلفن بی‏سیم، فروشگاه‏های بزرگ زنجیره‏ای، مواد شوینده و لوازم خانگی می‏شوند. بی‏تمایز شدن محصولات، حاشیه سود را به پایین می‏راند و سبب کاهش بیشتر وفاداری به برند می‏شود. برای رویارویی با این چالش، شرکت‌های آمریکایی در تلاش برای افزایش فروش و یافتن فرصت‏های جدید رشد، به‌طور تهاجمی به بازارهای خارجی روی آورده‏اند. البته، در همان زمان، شرکت‌های خارجی نیز به بازارهای آمریکا وارد شده‏اند تا بتوانند با چالش‎‏ بازارهای در حال بلوغ در کشورهای خود مقابله کنند. جالب است که درحالی‌که وال‏مارت حرکتی تهاجمی به چین داشت، تسکو، خرده‏فروشِ بریتانیایی، زنجیره‏ای از مغازه‏های بزرگ را در محلات کالیفرنیا راه‏اندازی کردند. نتیجه پایانی این تغییرات آن است که شرکت‌ها در سراسر جهان با رقابت جدید و چالش‏های جدید مواجه می‏شوند.

  • ۹۵/۰۴/۱۶
  • پایگاه اطلاع رسانی صنعت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی